جدول جو
جدول جو

معنی پر کین - جستجوی لغت در جدول جو

پر کین
پر حسد پر حقد
تصویری از پر کین
تصویر پر کین
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پر کینه
تصویر پر کینه
پر حسد پر حقد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر کینگی
تصویر پر کینگی
حالت و چگونگی پر کینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرکین
تصویر پرکین
انتقام جو، کسی که به دنبال انتقام است، کینه جو، کینه خوٰاه، کینه کش، کینه ور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پرندین
تصویر پرندین
(دخترانه)
نرم و لطیف چون پرند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پرارین
تصویر پرارین
(دخترانه)
خوب و نیکو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ارشکین
تصویر ارشکین
حسود، با غیرت
فرهنگ لغت هوشیار
جمع رکن، استون ها، دیوانیان دیوانمردان، جمع ارکان، جمع رکن ستونها. یا اراکین دولت. سران دولت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پا چین
تصویر پا چین
تنکه زنانه که سرپای آنرا چین داده باشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر شکنی
تصویر پر شکنی
پر آژنگی پر چینی پر نوردی پرانجوغی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر شکن
تصویر پر شکن
پرچین پرشکنج پر آژنگ پر انجوغ مجعد، پر غم و اندوه
فرهنگ لغت هوشیار
مملو گشتن ممتلی شدن امتلا، فراوان شدن بسیار شدن، یا پر شدن گوش (کسی) از... یا پر شدن قفیز. لبریز شدن پیمانه، سپری شدن چیزی، مردن کشته شدن، تمام شدن پیمانه صبر برسیدن شکیب. یا پر شدن پیمانه. شکیبایی بپایان آمدن، عمر بسر آمدن رسیدن اجل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر سخن
تصویر پر سخن
پرگوی، پرچانه، پرحرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر ریش
تصویر پر ریش
پر از زخم پر قرحه پر جراحت
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که دارای خون کافی و وافی باشد مقابل کم خون، خون آلود. یا جگر و دلی پر خون. پر اندوه پر درد دردمند غمزده. یا صورت چهره رخ پر خون. افروخته گلگون. یا مژه چشم دیده پر خون. خونبار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر چینی
تصویر پر چینی
حالت و چگونگی پرچین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر پیچ
تصویر پر پیچ
پر غم، پر اندوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر پهن
تصویر پر پهن
خرفه فرفخ بقله الحمقا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر بیم
تصویر پر بیم
سخت ترسان بیمناک هراسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در حین
تصویر در حین
دردم، درحال، فوراً
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در پین
تصویر در پین
پینه وپیوندی که بر جامه دوزند تکه ای که بر پارگی پارچه دوزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در حین
تصویر در حین
در هنگام
فرهنگ واژه فارسی سره
دایره و هر چیز میان تهی مانند چنبر و طوق و امثال آن هر چیز گرد میان تهی، چنبر ماه خرمن ماه هاله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر وزن
تصویر پر وزن
هر چیز پر سوراخ و شبکه دار: (چرخ پنداری بخواهد بیختن زان همی پوشد لباس پر وزن) (لغ)، آردبیز غربال پرویز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر نون
تصویر پر نون
پرنیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر گیا
تصویر پر گیا
پر از گیاه گیاه ناک پر نبات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر کوس
تصویر پر کوس
که کوس بسیار دارد پرشکن پر نورد بسیار کیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر کنج
تصویر پر کنج
حلوایی با جوز و بادام
فرهنگ لغت هوشیار
نهادن و ریختن چیزی در ظرف تا همه ظرف را فرا گیرد انباشتن مملو کردن ممتلی کردن مشحون کردن، بسیار انجام دادن بسیار کردن: کار نیکو کردن از پر کردن است، اشغال کردن مشغول کردن، اشباع در حرکت: (استکان... در اصل استکن بود پر کردند استکان شد) (منتهی الارب) یا پر کردن تفنگ (توپ و مانند آن)، باروت و گلوله یا فشنگ در آن نهادن، یا پر کردن دندان. تراشیدن قسمتهای کرم خورده و فاسد دندان و ممتلی کردن آن با سیمان و پلاتین و مانند آن. یا پر کردن قوه باطری و مانند آن. آنرا در جریان برق قرار دادن تا برق در آن ذخیره شود. یا پر کردن شکم. پر کردن معده. ممتلی کردن معده. یا کسی را پر کردن، با گفتار او را بدشمنی دیگری بر انگیختن نزد او از دیگری بدگویی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر کبر
تصویر پر کبر
پر من پرمنش پر تکبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر کاس
تصویر پر کاس
سنسکرینت کوشیدن، خور خیز (طلوع آفتاب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر شیر
تصویر پر شیر
که شیر بسیار دهد: گوسفند پر شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پر شکیب
تصویر پر شکیب
پر آرام پر صبر و تحمل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرشکیب
تصویر پرشکیب
پر صبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پردگین
تصویر پردگین
پردگی
فرهنگ لغت هوشیار